قرآن کریم در سوره شعرا، وقتی از دعوت انبیای الهی همچون نوح، موسی، صالح و لوط یاد میکند، چندین نوبت یادآور میشود که:
کارشناس شبکه وهابی گفت: چرا حضرت علی (ع) وقتی دیدند نسبت هذیان به پیامبر داده شده سکوت کردند.
از آنجا که مسئولیت مربی صالحین، چیزی شبیه به مسئولیت مبلغان راه خداست و مربی در واقع تالی تلو انبیای الهی در دعوت انسانها به سوی خدا به شمار میآید، پس باید توجه داشت که یکی از نبایستههای اساسی جذب که از همان آغاز به شکل غیر مستقیم در مخاطبان اثر میگذارد، طلب دستمزد و اجرت و حقوق و مزایا، در قبال انجام رسالت مهم مربی گری تربیتی است. در تاریخ ادیان آسمانی و نیز آموزههای دینی به کرات دیده میشود که همواره شعار منادیان دعوت به حق و حقیقت این بوده است که ما از شما در قبال این دعوت اجر و مزد نمیخواهیم و پاداش این کار را تنها از خدا خواستاریم.
قرآن کریم در سوره شعرا، وقتی از دعوت انبیای الهی همچون نوح، موسی، صالح و لوط یاد میکند، چندین نوبت یادآور میشود که:
آیتالله جوادی آملی میگوید: کسی نباید بگوید قصاص شستن خون با خون است زیرا خون بیگناه با خون قاتل شسته نمیشود. حضرت علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «رُدّوا الحجرَ من حیثُ جاء فإنّ الشرّ لا یدفعه إلاّ الشرّ».
به گزارش پایگاه شجره طیبه صالحین ، روزنامه تازه تأسیس آسمان در شماره روز سهشنبه 29 بهمن ماه خود مطلبی از زبان «داود هرمیداس باوند» نقل کرده و طی آن حکم قرآنی قصاص را «غیرانسانی» توصیف کرده است. این در حالی است که وی از اعضای منتسب به جبهه منحله ملی است. به منظور بررسی بیشتر درباره چرایی تشریع قصاص در دین مبین اسلام به بازخوانی نظرات آیتالله عبدالله جوادی آملی مرجع تقلید و مفسر قرآن کریم میپردازیم که در ادامه میآید:
آیتالله جوادی آملی در تفسیر تسنیم، ذیل آیه «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْباب» (و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است، اى صاحبان خِرد) (بقره /179) مینویسد:
کسی که لجاجت ، حسادت ، تکبر ،سوء ظن و ... دارد ،اینها نقطه ضعف است . شیطان حس می کند که از طریق این نقطه ضعف ها می تواند وارد بشود . شیطان فردی است که در عالم قدس مسیری را گذرانده است و بر افراد احاطه دارد . البته شیطان روی انسان تسلط ندارد که کسی را به زور به راهی ببرد . شیطان در می زند و خودش را دعوت می کند ولی ما در را به روی او باز می کنیم.
پاسخ :کسی که لجاجت ، حسادت ، تکبر ،سوء ظن و ... دارد ،اینها نقطه ضعف است . شیطان حس می کند که از طریق این نقطه ضعف ها می تواند وارد بشود . شیطان فردی است که در عالم قدس مسیری را گذرانده است و بر افراد احاطه دارد . البته شیطان روی انسان تسلط ندارد که کسی را به زور به راهی ببرد . شیطان در می زند و خودش را دعوت می کند ولی ما در را به روی او باز می کنیم . وقتی ما در را باز می کنیم در واقع همان نقطه ضعف های ماست . انسان وقتی خشمگین می شود عقلش کار نمی کند و هر کاری می کند و شیطان از همین جا وارد می شود . یکی از یاران خوب امام رضا (ع) به امام گفت : من مدتها از خدا حاجتی می خواهم که به تاخیر افتاده است و در دلم از خدا گله مند هستم . امام : فرمود : مواظب باش که شیطان از این طریق وارد نشود و تو را از رحمت خدا مایوس نکند . این صفت جاپای شیطان است . شیطان به حضرت نوح گفت که من در سه جا به انسان خیلی نزدیک می شوم : وقتی که انسان دچار خشم و غضب می شود ، جایی که انسان قضاوت می کند و زمانی که با نامحرمی تنها قرار می گیرد . این نقطه ضعف هایی است که ما می توانیم در اختیار شیطان قرار بدهیم . ما باید سعی کنیم که این نقطه ضعف ها را معالجه کنیم . اگر انسان خودش را زیر ذره بین بگذارد بدی های خودش را می فهمد . انسان ممکن است که بیماری خودش را نداند ولی علائم آنرا می بیند و می فهمد که تعادل جسمی ندارد . بیماری های روحی هم همین طور است . هفتاد صفت بعنوان جنود شیطان در انسان وجود دارد مثل حسد، کینه ،خشم و ... کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل نوشته ی امام خمینی است ( هشتاد صفحه ی اول را نخوانید ) . کتاب قلب سلیم نوشته ی شهید دستغیب است . ما می توانیم کتاب های اخلاقی را کم کم بخوانیم و به آن عمل کنیم تا این خصوصیات در وجود ما جا بیفتد . ما باید نقطه ضعف های مان را از بین ببریم تا شیطان از آن راه وارد نشود.
قال رسول الله (ص) : «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه» (بحار الانوار، ج72، ص34)
وقتی جامعه ای با حضور مردم با ایمان تشکیل شود، همه مومنین در برابر یکدیگر مسئولیت و وظیفه دارند، کسی نمیتواند ادعای ایمان نماید ولی نسبت به آنچه که در اطرافش میگذرد بیتفاوت باشد و مانند سنگی باشد که به آنچه که در اطرافش میگذرد، حساس نباشد. این نوع مسئولیت ارتباطی با شغل، تحصیلات، ثروت، نژاد و........ افراد ندارد و همه مومنین باید حدودی از آن را به عهده بگیرند. یکی از مسئولیتهایی که مومن نسبت به جامعه برعهده دارد، «روشنگری و هدایت» افراد جامعه است.
علامه شهید مرتضی مطهری (ره) میفرمایند:
«رهبری نسل جوان در حقیقت یک مسؤولیت عمومی است که متوجه عموم مسلمانان است. بلکه نسلها مسؤول یکدیگرند. هر نسل مسؤول نسل بعدی است که این دین و این هدایتی که از نسلهای گذشته دست به دست به آنها رسیده است آنرا حفظ کنند و به نسلهای بعدی برسانند ، یعنی نسلهای بعدی را آماده کنند برای پذیرفتن و استفادهاز آن .بنابراین رهبری نسل جوان عبارت است از یک وظیفه و مسؤولیت، که متوجه همه است» (کتاب ده گفتار، ص192). بنابراین مومن نمیتواند نسبت به جامعه اش بی تفاوت باشد، مومن نمیتواند ببیند فکر و رفتار فرزندان امت اسلام، رنگ غیر الهی به خود گرفته است.
بنابرین باید جهت تربیت ، رشد اخلاقی – تربیتی و پرورش نسلی کار آمد و متعهد و متدین برای آینده انقلاب اسلامی برنامهریزی تربیتی دقیقی را انجام داد تا بر اساس حرکت منظم و اصولی در چهار چوب تعلیم و تربیت اسلامی گاهی در راستای تربیت و ساختن سربازانی انقلابی ، بصیر و تربیت شده در مکتب اهل بیت (ع) را به نظام جمهوری اسلامی و بلکه حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) تقدیم نماییم .
لذا در این نوشتار سعی میشود برای دستیابی به این مهم یک سیر تربیتی اسلامی ارائه گردد که در قالب مرحله تربیتی جذب، به آن می پردازیم.
مسئول گروه باید بداند که متربی بهتنهایی مشمول کار تربیتی او در شجره طیبه صالحین نمیباشد و نباید توقّع داشته باشد که همه متربیان در یک سطح و با خانوادههای فرهنگی، همسو و همعقیده با مسئول گروه باشند
بلکه او وقتی به این مسئولیت خطیر وارد میشود، باید مشورتخواستن و مشورتدادن به خانواده متربیان را وظیفه خود بداند و هر جا احساس میکند که ضعفی دارد، با کمک مربی و یا سرمربی آن را برطرف نماید.
بنابراین اصل ارتباط با خانواده متربی، امری مهم و ضروری است که در قالب نامه، پیامک، تماس تلفنی و یا به صورت حضوری محقّق میشود و هرکدام از این شیوهها در شرایط خاصّی استفاده میشود. در ارتباط حضوری لازم است که گاهی سرگروه به منزل فرد برود و گاهی هم باید خانواده در فضای مسجد و پایگاه حاضر شوند. رعایت نحوه ارتباط سرگروه پسران با پدر و سرگروه دختران با مادر از ملزومات رابطه با خانواده است. مقدار ارتباط هم باید به اندازهای باشد که حدود شرعی رعایت شده (افراط و تجسّس بیجا در زندگی شخصی رخ ندهد) و به تربیت متربی کمک کند.
علاوه بر این، فضای کار تربیتی مسجد در خانواده هم تأثیر گذاشته و سرعت پیشرفت کار را افزایش دهد.
با توضیحات فوق روشن میشود که ورود سرگروه به مشکلات خانوادگی اعضا صحیح نیست، مگر در مواردی که خود اعضا یا خانواده آنها مشاوره طلب کنند و سرگروه هم از عهده کار براید و توانایی مشورت دادن در آن مسأله را داشته باشد که در این صورت میتواند در حد نیاز و با احتیاط کامل ورود کند. البته در این موارد استفاده از ظرفیت مربی و سرمربی و یا مشاور متخصّص میتواند به او کمک کند.
یکی از تهدیدات همیشگی جریان انقلاب اسلامی ، از سوی دشمنان خارجی این نظام بوده است . آن هایی که می دانند تا زمانی که این انقلاب پا برجاست و اسلام را در جهان فریاد میکند ، قادر نخواهند بود به اهداف و برنامه های خویش برای سلطه بر عالم برسند . پس به ناچار در پی از بین بردن این تفکر هستند.
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب مىکنند، ولى در جریان ولادت حضرت زینب علیهاالسلام والدین او این کار را به پیامبراسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند.
پیامبر صلى الله علیه وآله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه على علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معناى «زینت پدر» است براى این دختر انتخاب نمود.
* دستیابی به دانش هستهای یکی از نمونههای موید پیشرفت دانشمندان ایرانی است که درباره آن هیاهوی زیادی هم به راه افتاده اما علت اصلی جنجال غربیها، توانایی بومی دانشمندان جوان کشورمان در دستیابی به این فناوری پیشرفته است. ۱۳۸۴/۱۰/۲۸
* دانشمندان جوان ایرانی با موفقیت بزرگ خود در دانش هستهای در واقع آینده بلندمدت انرژی ملت ایران را تضمین کردند و این سررشته را نباید به هیچ قیمتی از دست داد زیرا هرگونه عقب نشینی از این میدان صددرصد ضرر است. ۱۳۸۵/۰۳/۰۷
* دست جنایتکاری که ضایعه (شهادت استاد دانشمند مرحوم آقای دکتر مسعود علیمحمدی رضوان الله علیه) را آفرید، انگیزهی دشمنان جمهوری اسلامی را که ضربه زدن به حرکت و جهاد علمی کشور است، افشاء و برملا کرد. بیگمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان کشور، به رغم دشمن، این انگیزهی خباثت آلود را ناکام خواهد گذاشت. ۱۳۸۸/۱۰/۲۵
* شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمانهای بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزشهای معنوی دست یافتند. ۱۳۸۹/۱۱/۰۴
* در قضیهى ترورهای (دانشمندان هستهای)، من عقیدهام این است که بچههاى تشکلهاى دانشجوئى در این قضیه کوتاه آمدند؛ یعنى کمعملى نشان دادند. باید این قضیه را بزرگ میکردید. البته نه اینکه بزرگ کنید - چون خودش بزرگ است - همان جور که هست، منعکس میکردید. ما حتّى ندیدیم تشکلهاى ما پوستر این شهدا را هم چاپ کنند، منتشر کنند، پخش کنند، یادمان اینها را نگه دارند. نه، این موضوع اصلاً نباید فراموش شود؛ این کار کوچکى نیست. ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
* اگر دانشمندِ علاقهمند به سرنوشت کشور، آمادهى فداکارى در این راه - فداکارى به حسب خودش - در یک کشورى وجود داشت، آن کشور رشد میکند. چیزى که میتواند این نیرو را به وجود بیاورد، این پیشرفت را به وجود بیاورد، بهتر از همه چیز، ایمان است. اگر این ایمان بود، کشور پیشرفت میکند. ۱۳۹۰/۰۷/۱۳
* رشد شتابندهی علمی و فتح قلههای دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خللناپذیر ملی است. ۱۳۹۰/۱۰/۲۲
* (شهدای هستهای) در راه خدا شهید شدند، در راه پیشرفت اسلام شهید شدند. مسئلهى اینها فقط این نیست که حالا ما یک ملتى هستیم، میخواهیم از فلان کشور و فلان دولت عقب نمانیم، لذا وارد عرصهى علمى شدهایم؛ این هست، بهاضافهى یک چیزى از این مهمتر؛ و آن این است که ما با این حرکت علمىِ خودمان داریم اسلام را سربلند میکنیم، نظام اسلامى را آبرومند میکنیم. ۱۳۹۰/۱۰/۲۹
* مسئله این نیست که ما خواهیم توانست از صنعت هستهاى براى مصارفى که به سود منافع ملى است، استفاده کنیم؛ مسئله این است که این حرکت، به جوانهاى این کشور، دانشمندان این کشور، آحاد مردم این کشور، عزم و تصمیم راسخ میبخشد و آنها را در این راه ثابتقدم میدارد؛ این مهم است. ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
* یاد شهید علىمحمدى، شهید شهریارى، شهید رضائىنژاد و شهید احمدى روشن هرگز از خاطرهى این ملت و حافظهى تاریخ ما بیرون نخواهد رفت. ۱۳۹۱/۰۵/
امام حسین (ع) در بیان و معرفی صفات آمرین و ناهیان می فرمایند:
« َ صَاحِبُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یَحْتَاجُ أَنْ یَکُونَ عَالِماً بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَارِغاً مِنْ خَاصَّةِ نَفْسِهِ مِمَّا یَأْمُرُهُمْ بِهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْهُ نَاصِحاً لِلْخَلْقِ رَحِیماً لَهُمْ رَفِیقاً بِهِمْ دَاعِیاً لَهُمْ بِاللُّطْفِ وَ حُسْنِ الْبَیَانِ عَارِفاً بِتَفَاوُتِ أَخْلَاقِهِمْ لِیُنَزِّلَ کُلًّا مَنْزِلَتَهُ بَصِیراً بِمَکْرِ النَّفْسِ وَ مَکَایِدِ الشَّیْطَانِ صَابِراً عَلَى مَا یَلْحَقُهُ لَا یُکَافِئُهُمْ بِهَا وَ لَا یَشْکُو مِنْهُمْ وَ لَا یَسْتَعْمِلُ الْحَمِیَّةَ وَ لَا یَغْتَاظُ لِنَفْسِه» کسی که امر به معروف میکند باید دینشناس باشد و حلال و حرام را بداند، گرفتار نفس خود نباشد، اگر حرفی میزند و یا گتمی برمیدارد برای اصلاح جامعه و رضای خداوند باشد و نه مطرح کردن خود.خیرخواه مردم باشد و انگیزه او سوز دروتنی و غیرت دینی باشد. با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاید خشونت نکند. گفتارش نیکو باشد. بداند هر کس خلق و خویی دارد و با هر کس باید به طور خاص سخن گفت. از مکر نفس آگاه باشد تا مبادا به اهداف شومی کشیده شود. صبر داشته باشد. اگر از مردم آزاری دید انتقام نگیرد و شکایتی نکند. در کار تعصب قومی و قبیلهای نداشته باشدو غیظ و غض او برای خودش نباشد، بلکه برای خدا و ارتکاب کار زشت توسط دیگران باشد. نه اینکه چرا شأن و مقام مرا رعایت نکرد (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 97، ص 83)
بر پایه همین فرمایش امام حسین (ع) در این بخش قصد داریم به بیان صفات و کارهایی بپردازیم که در امر به معروف و نهی از منکر ضروری است. گفتنی است که برخی از این سفارشات ایجابی است که باید مورد عمل قرار بگیرد. همچنین برخی هم سلبی هستند به این معنا که در امر به معروف و نهی از منکر باید از آن کارها اجتناب کرد.