به دلیل تسلط منحرفان بر این شبکه ها و تبلیغات شیطانی و زهر آگین آنها برای کشورهای جهان سوم، یک نوع شبیخون فرهنگی بر این جوامع صورت گرفته است که اگر حد و مرزی برای استفاده ازاین امکانات وجود نداشته باشد، مسلما عوارض نامطلوب آن، بر فوایدش غلبه خواهد کرد.
مضرات و فوائد ماهواره از نظر دین چیست؟
به دلیل تسلط منحرفان بر این شبکه ها و تبلیغات شیطانی و زهر آگین آنها برای کشورهای جهان سوم، یک نوع شبیخون فرهنگی بر این جوامع صورت گرفته است که اگر حد و مرزی برای استفاده ازاین امکانات وجود نداشته باشد، مسلما عوارض نامطلوب آن، بر فوایدش غلبه خواهد کرد.
تجربه نشان داده است که استفاده های ناسالم از امکانات ماهواره بیش از بهره های مفید آن است. از این رو تا زمانیکه فرهنگ صحیح استفاده از ماهواره شکل نگیرد و نیز برنامه های داخل، جواب گوی نیازها نباشد، محدودیت دراستفاده از این ابزارها به نفع فرهنگ جامعه و استقلال فکری، سیاسی و اجتماعی آن است.
برای لذّت بردن از عبادت و درک شیرینی آن ـ مانند هر پدیده دیگری ـ فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز از بین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است
برای لذّت بردن از عبادت و درک شیرینی آن ـ مانند هر پدیده دیگری ـ فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز از بین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است. با توکّل به خدا و دقّت بیشتر در بعضی امور، به لذّت عبادت خواهید رسید، إنشاءالله. اگر عبادت به معنای واقعیش به انجام رسد، لذّت و شیرینی زایدالوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقّق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده است، در نتیجه، عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذّت عبادت محروم میماند. برای تبیین بهتر این موضوع توجه شما را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیینکننده در افزایش بهرهمندی از عبادت جلب میکنیم:
شبهات ولایت فقیه
خطای این ادعا با نگاهی گذرا به پیشینة تاریخی بحث ولایت فقیه کاملاً آشکار میگردد بحث نیابت عامه و خاصه حضرت ولی عصر(عج) از آغاز غیبت صغری و کبری در میان شیعیان مطرح بوده است. برای نمونه شیخ مفید (متوفای سال 413 هجری) در باب امر به معروف و نهی از منکر کتاب المقنعه مینویسد:
«اجرای حدود و احکام اسلام به سلطان اسلام است که از ناحیة خداوند منصوب شدهاند و منظور از سلطان، ائمة هدی از آل محمد(ص) یا کسانی که از جانب ایشان منصوب گردیدهاند میباشند و امامان نیز این امر را به فقهای شیعه واگذار کردهاند تا در صورت امکان، مسئولیت اجرائی آن را برعهده گیرند.»(1)
حمزة بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سلار دیلمی (متوفای 448) در کتاب مراسم مینویسد:
«اجرای احکام و حدود در میان مردم به فقهأ واگذار شده است و به همة شیعیان دستور داده شده تا در اقامة این امور به فقیهان کمک کنند.»(2)
قاضی عبدالعزیز حلبی معروف به ابن براج (متوفای 481) در کتاب المهذب اذعان دارد که عهدهداری امر حکومت و اقامة حدود در میان مسلمانان با اعتقاد به مأذون بودن از طرف امام عادل، اشکال ندارد.(3)
فقهای دیگری همچون شیخالطایفه (متوفای 460)، ابن حمزه عمادالدین طوسی(متوفای 550)، محمدبن ادریس حلی (متوفای 598) نیز به صراحت منصب قضاوت را به فقهای جامعالشرایط اختصاص دادهاند.(4)
علامه حلی(متوفای 726) در "تذکرةالفقهأ" و "القواعد"، مأذون بودن فقیهان در زمان غیبت از سوی امام معصوم(ع) در باب قضاوت و اقامة حدود را شرط دانسته و در باب امر به معروف و نهی از منکر کتاب "مختلف الشیعة" با تمسک به روایت مقبولة عمر بن حنظله و سایر روایات، ولایت عامه فقیه را تثبیت مینماید.(5) محقق کرکی معروف به محقق ثانی(متوفای 940) تصریح میکند که فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که فقیه جامعالشرایط از سوی امامان معصوم(ع) در همة اموری که نیابت در آن دخالت دارد، نایب است.(6)
مقدس اردبیلی (متوفای 993) در مواضع مختلف کتاب مجمعالفائده و البرهان از نیابت عامة فقیهان سخن گفته است و تصریح میکند که فقیه نیابت اصلی ولایت امام علیهالسلام را به عهده دارد.(7)
سید محمد بن علی موسوی عاملی(متوفای 1009)، ملامحسن فیض کاشانی(متوفای 1091)، سید جوادبن محمد حسینی عاملی(متوفای 1226)، محقق نراقی(متوفای 1245) شیخ جعفر کاشفالغطأ، شیخ محمد حسن نجفی(متوفای 1266) شیخ انصاری، حاج آقا رضا همدانی(متوفای 1322)، سید محمد بحرالعلوم(متوفای 1326) و مرحوم بروجردی (8) نیز از فقهای عظیم و برجستهای هستند که از ولایت و حاکمیت فقیه جامعالشرایط دفاع کردند. شایان ذکر است اگر برخی از فقهأ همچون شیخ انصاری در کتاب بیع از کتاب مکاسب و یا آیت الله خوئی در دیگر آثار فقهی به مطالب صاحب جواهر و دیگر فقهأ پرداختند در مقام رد مدعا نبودند بلکه تنها آن ادلة مذکور را غیر کافی معرفی کردند ولی در باب تصدی امور عامة و اجرای احکام انتظامی اسلام در عصر غیبت به دست فقیه جامعالشرایط هیچ مخالفتی نکردهاند. به همین دلیل شیخ انصاری در کتاب "القضأ و الشهادات" با استناد به "مقبوله عمر بن حنظله" به اثبات ولایت فقیه پرداختند.(9) و آیتالله خوئی در کتاب مبانی "تکملةالمنهاج" و کتاب "التنقیح" ضمن بیان مقدمات و اصولی از جمله عمومیت و همگانی بودن اجرای حدود و احکام اسلام حتی در دوران غیبت و عدم مسئولیت آحاد مردم و با استناد به "توقیع شریف حضرت ولی عصر" و روایت حفص، ابراز میدارند که اینگونه روایات به انضمام دلائلی که حق نظر دادن و حکم نمودن را در دوران غیبت، از کل فقهأ میداند، به خوبی روشن میشود که اقامة حدود و اجرای احکام انتظامی در عصر غیبت، حق فقهأ و وظیفة آنان میباشد.(10)
چنانچه ملاحظه میکنید فقهأ، جملگی ولایت فقیه در مسایل اجتماعی را پذیرفتهاند ولی اغلب همچون صاحب جواهر، محقق نراقی، امام و غیره ولایت را به عنوان یک حکم وضعی و منصب شرعی همانند "زوجیت" و ولایت "اب و جد" معرفی کردهاند و عدهای نیز از باب امور حسبیه و واجب کفایی و یک تکلیف شرعی این مسئولیت اجرایی را وظیفة فقهأ دانستهاند همچون آیت الله خویی.
2 - اشکال شده است که ولایت در تاریخ فقه شیعه به معنای حکومت و کشورداری مطرح نبوده است:
«متأسفانه هیچیک از اندیشمندان که متصدی طرح مسألة ولایت فقیه شدهاند تاکنون به تحلیل و بازجویی در شرح العبارة معانی حکومت و ولایت و مقایسة آنها با یکدیگر نپرداختهاند...از نظر تاریخی نیز ولایت به مفهوم کشورداری، به هیچ وجه در تاریخ فقه اسلامی مطرح نبوده.»(11)
"استاد معرفت" در پاسخ این شبهه مینویسد:
«ظاهراً کتابهایی که فقهای اسلامی از دیر زمان، دربارة "احکامالولاة" نوشتهاند و ابواب و مسائلی که با همین عنوان در کتب فقهیه آوردهاند به نظر نویسنده یاد شده نرسیده و بدون مراجعه به منابع فقهی یا کتابهای تاریخ و لغت، بی گدار به آب زده، پیش خود ولایت را به معنای قیمومیت که لازمة آن تداعی محجوریت در مولیعلیه است پنداشته... روشن نیست این معنا را از کدامین منبع گرفته که هیچیک از مطرح کنندگان مسألة ولایت فقیه چنین مفهوم نادرستی را حتی تصور هم نکردهاند.»(12)
استاد معرفت بعد از روششناسی مبادی متصدی ولایت فقیه و استناد به سخنان فقهأ میفرماید:
«به خوبی روشن است که مقصود از ولایت، همان مسئولیت اجرائی احکام انتظامی است که دربارة امامت نیز همین معنی منظور است و اصلاً مسألهای به نام قیمومیت و محجوریت در کار نیست و هر کس چیزی توهم کند، پنداری بیش نمیباشد.»(13)
چه چیزهایی باعث میشود عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟ و به هیأتها سرک بکشد؟ به نظر میرسد آسیبهایی دراین میان وجود دارد که روزنه را برای ورود جنس تقلبی باز کرده است. چند نمونه از این آسیبها را مرور میکنیم.
چه چیزهایی باعث میشود عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟ و به هیأتها سرک بکشد؟ به نظر میرسد آسیبهایی دراین میان وجود دارد که روزنه را برای ورود جنس تقلبی باز کرده است. چند نمونه از این آسیبها را مرور میکنیم: