پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

نبایسته‌های جذب در طرح صالحین (4) ، جذب با انگیزه‌های مادی

نبایسته‌های جذب در طرح صالحین (4) ، جذب با انگیزه‌های مادی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از آنجا که مسئولیت مربی صالحین، چیزی شبیه به مسئولیت مبلغان راه خداست و مربی در واقع تالی تلو انبیای الهی در دعوت انسانها به سوی خدا به شمار می‌آید، پس باید توجه داشت که یکی از نبایسته‌های اساسی جذب که از همان آغاز به شکل غیر مستقیم در مخاطبان اثر می‌گذارد، طلب دستمزد و اجرت و حقوق و مزایا، در قبال انجام رسالت مهم مربی گری تربیتی است. در تاریخ ادیان آسمانی و نیز آموزه‌های دینی به کرات دیده می‌شود که همواره شعار منادیان دعوت به حق و حقیقت این بوده است که ما از شما در قبال این دعوت اجر و مزد نمی‌خواهیم و پاداش این کار را تنها از خدا خواستاریم.

 قرآن کریم در سوره شعرا، وقتی از دعوت انبیای الهی همچون نوح، موسی، صالح و لوط یاد می‌کند، چندین نوبت یادآور می‌شود که:

 

«و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین»
«من از شما اجری برای رسالت نمی‌خواهم و پاداشی جز از خدای عالم نمی‌طلبم»

بر این اساس، مربی صالحین باید بداند که در فرآیند اجرای صالحین و فعال‌سازی مساجد شیعه در آخرالزمان، این همواره یک اصل تربیتی مسلم است که سعی و تلاشش در این راه فقط و فقط باید «لِوجه الله» صورت پذیرد و هدفش از تربیت فقط انجام فرمان الهی باشد.در این باره قرآن کریم می‌فرماید:

«قل کل یعمل علی شاکلته»
«تو به خلق بگو که هر کس برحسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد.»

که در این باره امام صادق علیه السلام، در تفسیر شاکله می‌فرمایند: «علی نیته» ، یعنی: «بر اساس نیت‌اشباشد. »

پس حال که مربی صالحین در این راه می‌خواهد برای خدا، خلق خدا را به خدا برساند پس لازم است که به توصیه خداوند متعال نیز در این زمینه عمل نماید، آنجا که خطاب به پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا»
«‌ای رسول ما، بگو من از شما مزد رسالت نمی‌خواهم. اجر من همین بس که هر که بخواهد راه خدای خویش پیش بگیرد.»

همچنین در این خصوص حتما باید توجه داشته باشیم که مزد خواستن و طلب اجرت کردن، به عقیده اکثر کارشناسان تربیت دینی و صاحبنظران امر تبلیغ، در واقع جزء عوامل بازدارنده‌ی اثر بخشی این کار می‌باشد که گاهی برخی آن را سد راه دعوت به دین نیز دانسته‌اند.

بنابراین سئوال اینجاست، چطور یک مربی و سرگروه صالحین که خودش جزء نمازگزاران مسجد می‌باشد و چون یک قدم به سعادت و کمال از دیگران نزدیکتر بوده است اکنون از او دعوت شده است تا راهنمایی و هدایت یک حلقه تربیتی صالحین را بر عهده بگیرد. از یک سو انتظار دارد برای این کار دستمزد و اجرت طلب کند و از دیگر سو نیز به اثر گذاری پیام خود در گروه امیدوار است.

به دیگر سخن آنکه چطور می‌توان از ابتدا با درخواست اجر و مزد و حق الزحمه و حق الجلسه و امثال آن، در واقع سد راه اثر بخشی دعوت به حق و حقیقت شد و در عین حال حصول نتیجه مطلوب را در فرایند حلقه داری تربیتی صالحین انتظار کشید و امیدوار بود.

حال ما اگر باور کنیم که انجام صالحین برای ما در واقع بمنزله انجام یک تکلیف الهی، یک مسئولیت دینی، یک رسالت آسمانی و یک وظیفه مقدس است دیگر برای انجام آن از کسی غیر از خدا طلب مزد نخواهیم کرد و مگر می‌شود کسی رسالتمند باشد و برای رسالتش از دیگران اجر و مزد طلب نماید.

متاسفانه اکنون و در این مدت کوتاه از عمر شریف شجره طیبه صالحین، برخی به اشتباه به ترویج این ایده پرداخته‌اند که چطور می‌شود از کسی انتظار داشت یکسال یا کمتر و بیشتر در حلقه‌های تربیتی تدریس کند و حق الزحمه‌ای نیز دریافت نکند؟ !
این گروه معتقدند به تعبیر مثل معروفی که گفته می‌شود بالاخره اسب حضرت عباس علیه السلام هم باید جو می‌خورد که بتواند به میدان برود پس حتما و در ابتدای کار باید پول علوفه اسب حضرت را مشخص کرد تا معلوم شود با این پول می‌توان به میدان زد یا نه. در واقع این دسته از افراد با نادیده گرفتن انگیزه معنوی و بالای علمدار کربلا و فداکاری کم نظیری که در تاریخ بشریت نشان ندارد و با طرح یک حسابگری مادی دو دو تا چهار تایی می‌خواهند برای حضورشان در عرصه مبارزه و جهاد فرهنگی شرط تعیین کنند. برای حل این مناقشه ساده لازم است در اینجا، به ذکر چندین نکته مهم و اساسی مرتبط با موضوع بپردازیم:

1- اولین نکته این است که همانطور که پیشتر گفتیم مربی صالحین، در واقع یکی از نمازگزاران دلسوز و متعهد مسجد محل است که چون برای زمینه‌سازی ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مکلف و مسئول می‌داند، پس تصمیم می‌گیرد که یک هسته مقاومت تشکیل بدهد و برای ارتقاء سطح آنان تلاش نماید. بر این اساس کسی که در همان محله اطراف مسجد سکونت دارد و سرگروه صالحین می‌شود که دیگر نیازمند تامین هزینه ایاب و ذهاب نیست بلکه چنین کسی تا کنون خود هر شب در واقع مقید به شرکت در نمازهای جماعت بوده، در جلسات دعا شرکت می‌کرده و در عین حال کسی تا امروز پول بنزین رفت و آمدش را نمی‌داده است.

2- دوم اینکه مربی و سرگروه قرار است مثل یک کاپیتان تیم فوتبال و با یک سرشاخه گروه دوستی با اعضای حلقه، ارتباط عاطفی برقرار کند و بعنوان مثال صبح جمعه با آن‌ها به کوه برود، فوتبال بازی کند و امثال این قبیل کارها. پس چنین کسی، معلم و آموزگار و استاد مدعو به حلقه از خارج محله نیست؟! . همچنین در اثبات این ادعا، یادآوری این نکته ضرورت دارد که همانگونه که تا به حال، در طول سی سال گذشته دیده شده است، همیشه در مساجد جمعی جوان و نوجوان، با مرکزیت افرادی محوری گرد هم جمع شده و متشکل مانده‌اند. حال بر این اساس در جریان صالحین قرار است همین افراد محوری برای اداره گروه و مربی گری صالحین تربیت شده و توانمند شوند.

لذا شجره طیبه صالحین در این خصوص، در پی استخدام افرادی بعنوان مربی نیست، بلکه در پی ارتقای معنوی و بالا بردن انگیزه کسانی است که خودشان به تنهایی از عهده اداره‌ی زندگی‌شان بر می‌آیند، شغلی غیر از مربی گری دارند و در عین حال ساعاتی از عمرشان را وقف دعوت به الله می‌نمایند.

اصولا اگر صالحین، به اشتباه به همین چهارتا بچه حزب اللهی که با انگیزه معنوی در مساجد فعالیت می‌کنند پول بدهد و کار را از شکل خود جوش و معنوی خارج کند، با دست خودش تیشه به ریشه خودش زده است.

صالحین در حقیقت، یک رسالت، یک راه، یک مرام و یک اندیشه و ایده است، نه یک شغل و ماموریت سازمانی دستورالعملی و ابلاغی. البته این مطلب، منافاتی با حقوق بگیری افرادی ندارد که تنها ممر گذران معاششان کار فرهنگی است، مثل کسی که مدیر یک دارالقرآن است، مسئول رسیدگی به امور مساجد یک شهر است، پیگیری امور صالحین یک ناحیه را بر عهده دارد و در واقع به طور تمام وقت در ماموریت انجام کار فرهنگی است.

تازه این افراد هم باید دعوت به راه حق و حقیقت را تنها با انگیزه الهی انجام دهد و سائق‌های مادی در حاشیه، شور و حرارت و سوز هدایتش را کم نکند.

به دیگر سخن آنکه در این راه برای کسی که شغلش انجام این قبیل کارهاست هم عرصه امتحان به گونه‌ای دیگر فراهم می‌شود که آن نیز پرداخت یا عدم پرداخت مزایای جانبی است. مزایایی که با آن می‌توان تعهد معنوی افراد به کار را مورد سنجش قرار داد. مزایایی همچون اضافه کار و ترفیع و سایر مسایلی از این دست.

به دیگر سخن آنکه اکنون عرصه امتحان برای چنین فردی آن است که اگر نهاد و دستگاه فرهنگی خاصی زندگی او را در این راه متکفل شد و به او حقوق و مزایا داد در این شرائط آیا حاضر است خارج از ساعت اداری هم بدون حق ماموریت و اضافه کار، باز هم با انگیزه بالا و خودجوش رسالتش را انجام دهد و برای این کار شب و روز نشناسد و به جمعه و غیر جمعه توجه نکند؟ !
همچنین، مسئله مهم دیگری که در این باره لازم به یادآوری است آن است که برخی می‌گویند: چون مربی و سرگروه مسجد، فعلا بیکار است پس بهتر است که برای اداره حلقه به او کمک ناچیزی شده و به او دستمزدی بپردازیم.

که در پاسخ به این مطلب نیز بیان دو نکته اساسی ضرورت دارد:

1- اول اینکه مربی که منادی دعوت به راه خداست، حتما خودش باید آدم موفقی باشد و کسی که خودش بیکار است و ممر درآمد خاصی ندارد اصولا نمی‌تواند مربی خوبی برای اداره حلقه باشد. مگر اینکه تصمیم مهمی برای آینده زندگی‌اشداشته باشد و یا در شرف پیدا کردن کار باشد.

2- دوم اینکه اعضای حلقه می‌توانند هر از چند گاهی به رسم ادب و احترام به مربی و در مناسبت‌های خاص ایام سال همچون روز معلم و امثال آن، هدایایی به مربی بدهند، اما این هدیه حقوق مستمر نیست که برای گذران زندگی فرد، بتوان روی آن حساب باز کرد و اصلا قرار نیست مربی و سرگروه فکر کند که اداره گروه برای او نوعی شغل به شمار می‌آید زیرا که این کار مانع موفقیت او در زندگی خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.