پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)

تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)

نویسنده : سیدضیاء مرتضوی ، صفحه 26


آنچه می خوانید پژوهشی است کوتاه در باره تاریخ ولادت حضرت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه علیهاالسلام که سالها پیش انجام شده است و

اینک با اصلاحاتی اندک تقدیم خوانندگان عزیز می شود. روشن است که این موضوع، پژوهشی بیش از این می طلبد، اما همین مقدار می تواند تصویری کلی از این مسأله به دست دهد.* * *

مقد مه:

این مقاله تلاش می کند بررسی کوتاهی پیرامون تاریخ ولادت آن حضرت(ع) و در نتیجه سنّ ازدواج و مدت عمر شریفش داشته باشد. گرچه شخصیت این بزرگان متکی بر صحت و سقم نتایج این گونه مباحث نیست، ولی نشان دادن واقعیات علمی، حتی اگر هیچ اثر مستقیم علمی نیز نداشته باشد، مطلوب است.

اعمال خاص و ادعیه ویژه ای که معمولاً در تعظیم چنین مناسبتهایی وارد شده است، و لزوم وحدت رویه جامعه اسلامی در بزرگداشت و تجدید عهد نسبت به اولیاء دین(ع)، تأکیدی است بر مفید بودن این دست مباحث. از میان هزاران شاهد گویایی که بر مظلومیت اهل بیت(ع) گواهی می دهد، همین اختلاف نظرهایی است که در مورد تاریخ ولادت و رحلت و مدت امامت و عمر آن بزرگواران بر جای مانده است. این نه یعنی نادیده انگاشتن تلاشهای طاقت فرسای علمای متعهد و مورخین دلسوزی که خود از این رهگذر دلی پردرد دارند، بلکه اشاره به ظلم تاریخ و تاریخ پردازانی است که یک نگاه اجمالی به تألیفاتشان نشان می دهد چگونه در وصف حاکمان جور و عمّال آنان و خصوصیات زندگی شخصی اشان، به تفصیل قلم فرسایی کرده اند و در تطهیر دستگاه ستم آنان، سخنها رانده و تاریخ را بر مذاق ستمکاران نوشته اند، ولی از مظلومین تاریخ و بویژه از بزرگان شیعه یا سخنی نگفته اند و یا به اشارت رفته اند و یا خائنانه دست به تحریف چهره آنان آلوده اند.اینجاست که دستهای پیدا و نهان سلطه را در محو یاد و فکر و منطق و حتی نام بزرگان شیعه بویژه امامان معصوم(ع) در گوشه گوشه تاریخ به خوبی می توان دید. وقتی چهره ای چون امیرالمؤمنین(ع) که بعد از پیامبر اکرم(ص) اولین انسان کامل و زندگی او پرجاذبه ترین قطعه تاریخ است، قبر مبارکش سالهای سال از دیدگان عموم به جز خواصی چند، مخفی باشد و آوردن نام او بر زبان جرمی نابخشودنی به شمار آید تا جایی که کسی چون حسن بصری که خود در نظر حکومت وقت، قرب و منزلتی نیز داشت، بگوید که ما به علی(ع) با کُنیه «ابوزینب» (پدر زینب) اشاره می کردیم. یعنی از بردن نام حضرت باک داشتند، و وقتی پاره تن پیامبر(ص) با آن منزلت و مقامی که نزد پدر خویش داشت و فاصله رحلت پدر بزرگوارش تا شهادت او به صد روز نیز نمی رسد، حتی در مورد محل خاکسپاری اش، نظری قاطع نمی توان داد، آن وقت در مورد سایر حضرات ائمه(ع) مطلب پرواضح خواهد بود. اگر نبود فداکاری و تلاش همه جانبه عالمان و راویان و فقیهان شیعه، امروز ما جز اندکی از زوایای زندگی امامان شیعه(ع) و بزرگان اهل بیت(ع) نمی دانستیم.

تلاش حاکمان جور و واعظان دربار و تاریخ نویسان قلم بمزد در از میان بردن نقش و نام و یاد اهل بیت(ع) را، از این جمله علی(ع) به خوبی می توان دریافت:

«کلّ حقد حقدته قریش علی رسول اللّه (ص) أظهرته فیّ و ستظهرها فی ولدی من بعدی. مالی و لقریش؟! انّما وَ تَرْتُهم بامر اللّه و امر رسوله، اَفهذا جزاء من اطاع اللّه و رسوله ان کانوا مسلمین؟»(1)

«همه کینه ای را که قریش نسبت به رسول خدا(ص) داشت در مورد من آشکار ساخت و آن را بعد از من نسبت به فرزندانم نشان خواهد داد. مرا با قریش چه کار! من فقط به دستور خدا و پیامبرش از اینان انتقام گرفته و برخورد کردم. آیا اگر اینان مسلمانند، این پاداش کسی است که اطاعت خدا و پیامبرش را نموده است؟!»

و یا سخن دیگر امیرالمؤمنین(ع) که پیامبر(ص) حتی اگر فرزند پسری نیز بعد از خود داشت، حکومت را به او نمی دادند، چون از پیامبر اکرم(ص) دل خوشی نداشتند و در صدد محو چهره او و اهل بیتش بودند.(2)

این در حالی بود که آنان برای وصول به اهداف شوم خویش حدّ و مرزی نمی شناختند و حتی از افتراءبستن به رسول خدا(ص) و جعل حدیث و ساختن چهره ای دلخواه برای خود یا ناصالحانی که تأمین کننده خواست آنان بودند دریغ نمی کردند.

* * *

اختلاف نظری که در باره مدت عمر حضرت فاطمه(س) وجود دارد بیشتر ناشی از اختلاف در تاریخ ولادت آن حضرت(س)می باشد؛ زیرا گرچه در خصوص تاریخ دقیق شهادت حضرت(س) نیز نظرات مختلفی ابراز گردیده ولی فاصله ای که میان این نظرات هست، چندان نیست و حداقل و اکثر آن به یک سال نمی رسد (حداکثر 8 ماه و حداقل 45روز)، ولی اختلاف آرا در سال تولد آن حضرت(س) زیاد است و فاصله حداقل و اکثر آن به حدود 17 سال می رسد. یعنی حداقل سنّی که برای حضرت(س) هنگام رحلت ذکر شده 18 سال و حداکثر 35 سال می باشد.

این گفته ها با محور قرار دادن تاریخ بعثت پیامبر(ص) در سن 40 سالگی و 13 سال قبل از هجرت، به دو بخش تقسیم می گردد. عده ای ولادت حضرت(س) را پیش از مبعث می دانند و دسته ای بعد از آن.

دسته اول: پیش از بعثت

حداکثر تاریخی که در این بخش از نظرات، یعنی ولادت فاطمه(س)، پیش از بعثت، وجود دارد، 12 سال است(3) که به دین ترتیب عمر حضرت(س) به 35 سال می رسد! بعضی آن را سال هفتم قبل از مبعث دانسته اند(4) که بنابراین سنّ حضرت(س) هنگام شهادت 30سال خواهد شد، و عده ای دیگر رحلت فاطمه(س) را در 29 سالگی یعنی 6 سال پیش از بعثت شمرده اند.(5) برخی نیز تصریح به5/28 سال می کرده اند که البته قابل جمع با 29سال و 28 سال می باشد. برخی نیز 25 سال را ذکر کرده اند.(6)

ولی آنچه که در میان مورخین اهل سنت، بیشتر شهرت دارد سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.(7)

بر طبق این قول، سنّ حضرت(س) هنگام وفات 28 سال بوده است. برخی نیز سنّ 27سال را ذکر کرده اند.(8)

دسته دوم: بعد از بعثت

این بخش از نظرات ولادت فاطمه(س) را مربوط به بعد مبعث دانسته اند، و تقریبا در این دسته، سه قول وجود دارد:

سال نخست بعثت:

این گفته، مربوط به عده ای است که سال نخست بعثت را سال تولد قرار داده اند(9) و هر چند بعضی آن را در 41 سالگی سنّ شریف رسول خدا(ص) نوشته اند ولی ظاهرا مرادشان همان سال اول بعثت می باشد، چون برخی اینان تصریح کرده اند که در رأس 41 سالگی بوده است و لذا خود نتیجه گرفته اند که بر این اساس سنّ حضرت فاطمه(ع) هنگام رحلت 23سال بوده است. البته ما در میان صاحب نظران شیعه کسی که این قول را پذیرفته باشد نیافتیم.

سال دوم بعثت:

قول دوم که طرفداران بزرگی چون شیخ مفید دارد، ولادت را در 20 جمادی الثانی سال دوم بعثت می داند. چنان که مرحوم سید بن طاووس به نقل از کتاب حدائق الریاض شیخ مفید آورده است.(10) و نیز خود مرحوم مفید در رساله «مسارّ الشیعه» به این مطلب تصریح کرده است:

«و فی الیوم العشرین منه سنة اثنتین من المبعث کان مولد السیّدة (مولاتنا خ.ل) الزهراء فاطمة بنت رسول اللّه (علیهماالسلام) و هو یوم شریف یتجدَّد فیه سرور المؤمنین و یستحب فیه التطوع بالخیرات و الصدقة علی المساکین».(11)

«ولادت حضرت فاطمه زهرا، دختر رسول خدا که سلام بر آنها باد در روز بیستم از این ماه(جمادی الثانی) در سال دوم مبعث بوده است. و آن روز شریفی است که خوشحالی مؤمنین تجدید می شود و در این روز انجام خیرات و پرداخت صدقه به تنگدستان مستحب است.»

کفعمی نیز در کتاب مصباح خود همین قول را ترجیح داده است و قول سوم را که خواهد آمد با تعبیر «قیل» بیان کرده است.(12)

شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی این عبارت را آورده است:

«فی الیوم العشرین من جمادی الآخرة سنة اثنتین من المبعث، کان مولد فاطمه(ع)فی بعض الروایات، و فی روایة اخری سنة خمس من المبعث و العامة تروی انّ مولدها قبل المبعث لخمس سنین».(13)

«ولادت فاطمه(ع) بر اساس برخی روایات، روز 20 ماه جمادی الثانی از سال دوم مبعث آمده، و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و اهل سنّت روایت می کنند که ولادت حضرت(س) 5 سال پیش از مبعث بوده است.»

مرحوم شیخ عباس قمی، این قول را ظاهرا نظر اکثر علماء شیعه می داند.(14)

بنابراین، تنها شیخ مفید است که با جزم به این قول تصریح کرده است، و بر اساس آن، حضرت فاطمه(س) در 21 سالگی رحلت فرموده است.

سال پنجم بعثت:

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قایل به آن شده اند)(15) و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.(16) در میان معتقدین به این نظر، از شخصیتهایی چون ابن ابی الثلج بغدادی، متوفای 325 هجری(17)، مرحوم کلینی متوفای 328 یا 329، محمد بن جریر طبری امامی، صاحب کتاب «دلائل الامامة»، ابن شهر آشوب در کتاب «المناقب»، علامه طبرسی در «تاج الموالید»(18) و شیخ بهایی در «توضیح المقاصد»(19) می توان نام برد.

نتیجه اینکه، اکثریت مورخین اهل سنت، تاریخ ولادت را قبل از بعثت می دانند ولی مصادر شیعی آن را مربوط به بعد از آن دانسته اند و در هر دو دسته، سال پنجم قبل از مبعث یا بعد از آن، از شهرت بیشتری برخوردار است.

ارزیابی گفته ها:

آنچه گذشت اشاره ای اجمالی به نظرات مطرح شده در باره تاریخ ولادت فاطمه(س)بود. اما اینکه کدام یک از گفته های یادشده به واقع نزدیکتر است پرسشی است که در این بخش به اجمال به آن می پردازیم.

ابتدا باید روشن شود که آیا ولادت، قبل از مبعث بوده است چنان که مفاد نظرات دسته اول بود یا بعد از آن؟

چنان که ملاحظه شد کسانی از اهل سنت که در این زمینه سخن گفته اند جز معدودی از آنان، معتقدند وقوع آن قبل از بعثت بوده است.برخی نویسندگان شیعه نیز این قول را ترجیح داده و در تأیید آن به این مسأله فقهی اشاره کرده اند که حدّ اکثر سن بارداری زنان 50سالگی است و اگر تاریخ ولادت را مربوط به بعد از مبعث بدانیم، در آن برهه، سن حضرت خدیجه(س) به حدود 60 سال می رسیده است.

اینکه علت این اتفاق نظر در میان اکثریت مورخین اهل سنت چه بوده است و چرا تاریخ ولادت را قبل از بعثت می دانند؟ خود مسأله ای است قابل بحث. آیا صرفا یک نقل تاریخی است که آنان بازگو کرده اند؟ یا استنباطی است که مثلاً با توجه به همین فرع فقهی داشته اند؟ به هر روی، این دسته از گفته ها را نمی توان تصدیق کرد زیرا:

نخست اینکه، اختلاف و تناقضی که بین آنهاست موجب ضعف آنها می شود.

دوّم اینکه، به مصداق «اهلُ البیت اَدْری بِما فِی البیتِ» طبیعت چنین قضایایی ایجاب می کند که گفته فرزندان و نزدیکان خود حضرت(س) ملاک قرار گیرد، و چنان که خواهد آمد مفاد روایات وارده از اهل بیت(ع)غیر از این است.

سوّم اینکه، در موارد متعددی از متون تاریخی و روایی گزارش شده است که حداقل بعضی از فرزندان خدیجه(س)، بعد از مبعث متولد شده اند(20) و می دانیم که حضرت زهرا(س)، آخرین فرزند خدیجه(ع) بوده است.

البته برخی مورخین اهل سنت، رقیّه را کوچکترین آنها شمرده اند، ولی مؤلف تاریخ الخمیس، در ضمن دلیلی که می آورد ولادت رقیّه را قبل از ام کلثوم می داند، در نتیجه

حضرت زهرا(ع) آخرین فرزند خواهد بود، چون ولادت ام کلثوم قبل از آن حضرت(س) بوده است. چنان که ابن عبدالبرّ نیز همین را در کتاب استیعاب در شرح حال خدیجه(س) آورده است.

البته در اینکه زینب و رقیه و ام کلثوم، واقعا دختران پیامبر(ص) بوده اند یا بزرگ شده در خانه حضرت(ص)، برخی بحث و مناقشه کرده اند.(21)

چهارم اینکه، برخی از علمای اهل سنت نیز چنان که گذشت تاریخ آن را بعد از مبعث می دانند.

و پنجم اینکه، این موضوع را بسیاری از محدثین و مورخین اهل سنت نیز آورده اند که انعقاد بارداری حضرت خدیجه(س) بعد از آن بود که پیامبر اکرم(ص) در معراج از میوه بهشتی میل نمود.(22) لذا نویسنده تاریخ الخمیس بعد از ذکر پاره ای از این روایات می گوید: مقتضای آنها این است که ولادت فاطمه(س) بعد از بعثت بوده است، زیرا معراج بعد از بعثت واقع شده است.

برخی چنان که اشاره شد، به استناد نظریه فقهی کسانی چون شهید صدر که حداکثر سنّ بارداری را برای عموم زنان، بدون تفاوت بین قرشی و غیر قرشی، 50 سال دانسته است(23)سال پنجم قبل از مبعث را ترجیح داده اند، ولی این نیز تنها می تواند یک استنباط علمی باشد، زیرا گرچه عده ای از فقهاء شیعه همین نظریه فقهی را در باب حداکثر ابتدا زمان یائسگی قایلند، ولی اکثریت فقها این مبدأ را برای زنان قرشی 60 سالگی می دانند.

علاوه اینکه، این اشکال در صورتی است که بپذیریم حضرت خدیجه(س) در چهل یا 45سالگی با رسول خدا(ص) ازدواج کرده است؛ چنان که مشهور نیز همان چهل سالگی است، و الاّ این استبعاد به کلی جایی نخواهد داشت، زیرا گفته های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد و برخی سنین 25، 28، 30 و 35 سالگی را سنّ ازدواج خدیجه(س) شمرده اند.(24)

اینها همه در صورتی است که نخواهیم حضرت خدیجه(س) را به عنوان استثنایی ذکر کنیم و الاّ تنها برای رفع استبعاد بارداری در چنین سنینی، یادآور می شویم که قرآن کریم بعد از اینکه به همسر ابراهیم(ع) بشارت ولادت اسحق(ع) و یعقوب(ع) را می دهد، از زبان وی که از روی تعجب سخن می گفت، نقل می کند که:

«قالت یا وَیْلَتی أ ألِد و أنا عجوز و هذا بعلی شیخا».(25)

«گفت: ای وای! آیا من دارای فرزند می شوم در حالی که پیرم و این شوهرم نیز مسنّ است!»

البته باز تکرار می کنیم این را تنها برای رفع استبعاد آوریم.

بنابراین، این دسته از گفته ها که محورشان ولادت قبل از مبعث بود، قابل قبول نیست و باید آن را ناشی از اشتباه در محاسبه و یا نقل و یا توهم انطباق با یک فرع فقهی و یا علل دیگری دانست، و آنچه صحیح به نظر می رسد

و تقریبا مورد اتفاق بین مورخین و محدثین شیعه است، ولادت بعد از مبعث است که سه احتمال در مورد آن ذکر شد؛ سال اول، سال دوم و سال پنجم.

ارزیابی گفته های بخش دوم

سال اول بعثت:

این گفته، افزون بر اینکه برخلاف مفاد برخی روایات است که از اهل بیت(ع) وارد شده است و در ادامه خواهیم آورد، مخالف آن دسته از روایاتی است که تأکید دارد حضرت خدیجه(س) پس از خوردن میوه بهشتی توسط پیامبر(ص) در معراج، باردار شد. توضیح اینکه هر چند در تعیین دقیق سالی که پیامبر(ص) به معراج رفت اختلاف نظر وجود دارد ولی تقریبا میان علمای اسلام اتفاق نظر وجود دارد که معراج، بعد از مبعث بوده است و کمترین سالی که ذکر شده است سال دوم بعثت (15 ماه بعد از بعثت) می باشد.(26)

سال دوم بعثت:

وجه مشترک این نظر با قول سوم در این است که هر دو تصریح دارند که روز ولادت 20جمادی الثانی بوده است، و فقط اختلاف در سال ولادت است. لذا با توجه به اینکه در گفته های گذشته تا آنجا که مجال بررسی بود نفیا یا اثباتا، اشاره ای به روز ولادت نشده است، می توان با اطمینان گفت که ولادت حضرت(س) در 20 جمادی الثانی بوده است و اختلاف نظری که بین نظر دوم و سوم وجود دارد فقط از نظر سال تولد است.

این قول نیز هر چند شخصیت بزرگی چون شیخ مفید و برخی علمای دیگر شیعه چنان که گفته شد، قایل به آنند و منابعی که تاریخ معراج را سال دوم بعثت ذکر می کند، می تواند شاهدی بر صدق آن باشد ولی با این حال قابل قبول نیست، زیرا:

نخست اینکه، مدرک و مستند آن ذکر نشده است. البته شیخ طوسی در کتاب«مصباح المتهجّد»، آن را مستفاد از پاره ای روایات می داند ولی آنها را ذکر نکرده است.

دوم اینکه، بسیاری از بزرگان شیعه، حتی پیش از مرحوم مفید، همانند مرحوم کلینی و عالم معاصر وی،مرحوم ابن ابی الثلج بغدادی، آن را نپذیرفته و قول سوم را قبول کرده اند.

سوم اینکه، برخلاف ادّعای شیخ طوسی که قول سوم را تنها مستند به یک روایت می داند، ولی چنان که خواهد آمد، حداقل در سه روایت، تصریح به قول سوم شده است، و به نظر می رسد عمده دلیل در این بحث همین روایات است که ظاهرا معارض قابل اعتمادی ندارد. البته ابوالفرج اصفهانی در کتاب «مقاتل الطالبییّن» چنان که اشاره شد نظریه 5 سال قبل از بعثت را نیز به امام صادق(ع) نسبت داده است ولی نقل وی از نظر موازین صحت سند، چندان قابل اعتماد نیست، بویژه که روایاتی حتی با سند صحیح داریم که با آن معارض است.

چهارم اینکه، تاریخ معراج نیز چنان که گذشت مورد اختلاف است. علاوه اینکه، صریح پاره ای از روایات است که پیامبر اکرم(ص) دو بار معراج داشته اند و آیات نخست سوره «والنجم» نیز چنان که مرحوم علامه طباطبایی گفته است(27) مؤید آن می باشد.

پیشتر آوردیم که یکی از علمای اهل سنت نیز همین گفته سوم را پذیرفته است. البته با این استنباط که آن را تطبیق با سال تجدید بناء کعبه نموده است در حالی که تجدید بناء، مربوط به قبل از مبعث است.

سال پنجم بعثت:

با توجه به ارزیابی گفته های پیشین، اینک می توانیم به گونه ای روشنتر، سال پنجم بعثت را، همان گونه که از شهرت بیشتری نیز برخوردار است، به عنوان سال ولادت حضرت فاطمه(س) ذکر کنیم. و این نظریه علاوه بر شواهدی که پیشتر آوردیم مستند به روایاتی قابل اعتماد از خاندان پیامبر(ص) است. این روایات تا آنجا که در حوصله این بررسی بوده است از این قرار می باشد:

1ـ در بخشی از حدیث مفصلی که مرحوم کلینی با سند صحیح به نقل سعید بن مسیّب از امام سجاد(ع) آورده این چنین می خوانیم:

«فقلت لعلی بن الحسین(ع): فمتی زَوَّجَ رسولُ اللّه (ص) فاطمة مِن علیّ(ع)؟ فقال:بالمدینة بعد الهجرة بسنة و کان لها یؤمئذ تِسعُ سنین».(28)

«به علی بن الحسین(ع) عرض کردم، چه وقتی رسول خدا(ص) فاطمه را به همسری علی(ع) درآورد؟ حضرت فرمود: در مدینه، یک سال بعد از هجرت، و آن زمان، فاطمه 9 ساله بود.»

2ـ مرحوم کلینی در روایت دیگری با سند معتبری از حبیب سجستانی آورده است:

«سمعت اباجعفر(ع) یقول: وُلِدَتْ فاطِمَةُ بنتُ محمدٍ(ص) بَعْدَ مَبْعَثِ رَسُولِ اللّه ِ خَمْسَ سِنینَ وَ تُوُفِّیَتْ وَ لَها ثمان عشرة سنة و خمسة و سبعون یوما»(29).

«از امام باقر(ع) شنیدم که می فرماید:فاطمه دختر محمد(ص) 5 سال بعد از مبعث رسول خدا متولد شد و در حالی وفات کرد که18 سال و 75 روز داشت.»

3ـ محمد بن جریر طبری امامی در کتاب دلائل الامامة خود با سند متصلی از امام صادق(ع) اینگونه نقل می کند:

«وُلِدَتْ فاطمةُ فی جُمادَی الآخرة، الیومَ العشرینَ منها، سنةَ خمسٍ و اربعینَ مِنْ مَوْلِدِ النبی(ص) فَأقامَتْ بِمَکَّةَ ثَمانَ سنین و بالمدینةِ عشرَ سنینَ وَ بَعْدَ وفاتِ ابیها خمسا و سبعین یوما و قُبِضَتْ فی جُمادَی الآخرة، یومَ الثلاثاء لثلاثٍ خَلَوْنَ مِنه، سنةَ اِحْدی عَشَرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ»(30).

«فاطمه در بیستم جمادی الثانی سال چهل و پنجم ولادت پیامبر(ص) متولد شد و 8سال در مکه و 10 سال در مدینه اقامت داشت و بعد از وفات پدرش 75 روز زنده بود. و در سه شنبه، سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجرت رحلت کرد.»

چنانکه ملاحظه می شود، ملاک تعیین تاریخ ولادت، در این روایت، سن مبارک پیامبر اکرم(ص) قرار داده شده است و لذا از این جهت احتمال تصحیف یا اسقاط در آن نمی رود ولی ذیل روایت که تاریخ وفات حضرت(س) را بیان می کند، ظاهرا دارای تهافت است، و این خود شاهد خوبی بر این مدّعاست که تشابه خطی بین «سبعین» و «تسعین»، باعث این اختلاف شده است که آیا رحلت حضرت فاطمه(س) 75 روز بعد از وفات پیامبر(ص)بوده است و یا چنان که برخی روایات صحیح دلالت دارد بر 95 روز.

تهافت ذیل روایت از این جهت است که وفات حضرت(س) را همانند روایات دیگر، در سوم جمادی الثانی می داند، در حالی که فاصله28 صفر که بنا بر مشهور، روز رحلت پیامبر(ص) بوده است، تا این تاریخ به 95 روز می رسد. و این البته خود بحث مستقلی را می طلبد.

نتیجه اینکه ولادت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهراء(س) روز جمعه 20جمادی الثانی سال پنجم بعثت بوده است، و سن آن بزرگوار، هنگام ازدواج 9 سال، و مدت عمر شریفش بنا بر اینکه در سوم جمادی الثانی سال 11 هجرت رحلت فرموده باشد (چنانکه به نظر می رسد همین گفته نیز صحیح است)طبق محاسبه تقریبا 18 سال، 17 روز کم بوده است؛ گرچه با ذیل روایت دوّم، انطباق ندارد.


1 ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص328.

2 ـ همان، ص298.

3 ـ تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.

4 ـ همان.

5 ـ از جمله مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص83، و تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.

6 ـ مشکل الآثار، طحاوی، ج1، ص47.

7 ـ تاریخ الخمیس، ج1، ص277، و ذخائرالعقبی، ص52 و مقاتل الطالبیین، ص48.

8 ـ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص83.

9 ـ از جمله نک: تاریخ الخمیس، ج1، ص277، و ذخائرالعقبی، ص52، و بحارالانوار، ج43، ص8.

10 ـ اقبال الاعمال، ج3، ص162، نشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

11 ـ مسارّ الشیعه، ص54، نشر کنگره جهانی بزرگداشت هزارمین سال وفات شیخ مفید.

12 ـ بحارالانوار، ج43، ص9.

13 ـ همان.

14 ـ منتهی الآمال، ج1، ص168، باب دوم.

15 ـ نک: تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.

16 ـ نک: بحارالانوار، ج43، صص6 ـ 10.

17 ـ تاریخ الائمه، ضمن مجموعه نفیسه، ص 6، نشر بصیرتی.

18 ـ تاج الموالید، ضمن مجموعه نفیسه، ص97.

19 ـ توضیح المقاصد، ضمن مجموعه نفیسه، ص526.

20 ـ نک: البدء و التاریخ، ج5، ص16، و تاریخ الخمیس، ج1، ص272.

21 ـ نک: الصحیح من سیرة النبی، جعفر مرتضی، ج4، ص28.

22 ـ نک: بحارالانوار، ج43، صص3 ـ 6، و نیز تاریخ الخمیس، ج1، ص277، و ذخائرالعقبی، ص36، و لسان المیزان، ج1، ص134.

23 ـ الفتاوی الواضحه، ج1، ص138.

24 ـ نک: الصحیح من سیرة النبی، ج1، ص126، و بحارالانوار، ج16، صص12 و 19، و تاریخ الخمیس، ج1، ص264.

25 ـ سوره هود، آیه 72.

26 ـ نک: الصحیح من سیرة النبی، ج1، صص269 ـ 270. و نیز بحارالانوار، ج18، صص302، 319، 380 و 381.

27 ـ نک: المیزان، ج13، ص31.

28 ـ کافی، ج8، ص340.

29 ـ همان، ج1، صص457 ـ 458.

30 ـ بحارالانوار، ج43، ص9.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.