پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران کازرون

مسجد علی ابن ابیطالب علیه السلام،هئیت امیرالمومنین علیه السلام

متن روضه شهادت امام سجاد (ع) - بی تو سجاده ای اگر هم بود - سید مهدی میرداماد

بی تو سجاده ای اگر هم بود

فرش رسوایی دو عالم بود

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

یا اگر بود هم جهنم بود

خطبه های گلوی زخمی تو

انعکاس غروب ماتم بود

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

خانه هامان بدون پرچم بود

تو اگر روضه ای نمی خواندی

سال ما سال بی محرم بود

از تو داریم فصل ماتم را

ده شب گریه ی محرم را

احترام تو را سلام نبود

حق تو کوچه های شام نبود

حق آیینه ها شکستن نیست

گیرم این آینه سر امام نبود

 هیچ جایی برای حال شما

 

امام سجاد؛ علم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛ حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره، صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا ومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم پسرم: غیر منو تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.

مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت: برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو 35 سال روضه خون کرده اینا نیست، حالا بشنو

احترام تو را سلام نبود

حق تو کوچه های شام نبود

حق آیینه ها شکستن نیست

گیرم این آینه امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گریه کردی صدا زدی ای کاش

هیچ سنگی به روی بام نبود

کاش مادر مرا نمی زایید

من امامم، خرابه جام نبود

حرفِ ویرانه در میان آمد

دختر شاه، یادمان آمد 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.