روش عرفانی و سلوک اخلاقی امام خمینی(ره)، دارای اصول بنیادین و پایههای چندی است که مهم ترین آنها موارد زیر است:
1. پایبندی به شریعت
چنان که گفته شد، انسان با توجه به محدودیتهای خاص ذهنی و عملی خود، بیشتر، نگاه جامع به مسائل را فرو مینهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط میشود. از این رو در زمینه تزکیه معنوی و اخلاقی نیز گروهی کاملاً ظاهرگرا و عده ای به شدت باطنگرا شدهاند. در حالی که آئین متعالی برای امت وسط، اعتدال در تمسّک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طوری که هیچ کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه مینویسد: «و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگر آن که ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود، و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود.»1
درموردی دیگر درباره التزام به آداب شریعت مینویسد: «و این یکی از مهماتی است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلی اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سرّ و علن، نافذ وجاری باشد.»2
2. آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری
امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوی عملی را برای تزکیه و تهذیب و تعالی انسانها ضروری دانسته است و نیز آیاتی چون آیات مربوط به رویارویی موسی(ع) با فردی که سمت استادی بر او داشت ـ خضر نبیّ(ع) ـ و نیز با توجه به اینکه حر کت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانی و اخلاقی، به طور معمول لغزشگاههای فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بیراهنما گرفتار کجروی شدهاند و رهزنان راه را بر آنان بستهاند، بر این نکته تأکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقی ثمره طبیعی و ضروری آن است، میبایست به استادی بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامی وارسته، در راه تقرب به خداوند و رهایی از نفس، عروج نماید. «بدان که طیّ این سفر روحانی و معراج ایمانی را با این پای شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بینور نتوان نمود (و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور). پس در سلوک این طریق روحانی و عروج این معراج عرفانی، تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار را ه هدایت که واصلان الی الله و عاکفان علی اللهاند حتم و لازم است، و اگر کسی با قدم انانیت خود بیتمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طی کند، سلوک او الی الشیطانوالهاویةاست.»3
امام، این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است: «هلک من لیس له حکیم یرشده.»4 کسی که از ارشاد و راهنمایی حکیمی فرزانه برخوردار نباشد، تباه میشود.
امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است: «لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذتهای حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمـات است بترس از خطر گمـراهـی
و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمی توان طی کرد…(چنان که در امراض جسمی به طبیبی نیاز است) همچنین در امر اض قلبی و بیماریهای روحی تنها دسترسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد أحمی مواسمه و أحکم مراسمه.»5
بر این اساس، امام در مباحث اخلاقی خود، دانشوران حوزههای علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق برای خویش دعوت می نمود و می فرمود:
«چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد، ولی علوم معنوی و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.»6
ایشان به سرگذشت موسی و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند می فرماید: «قال له موسی هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً؛(کهف،66)
امام با استفاده از این آیات، حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است.7 و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسی در محضر شعیب، نتیجه می گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر، درس آموزی ازمحضر پیامبری از پیامبران بوده است. 8
3. باور به مقامات معنوی
امام، یکی از موانع دستیابی به مراتب معنوی را انکار و ناباوری آن مقامات میداند، چرا که وقتی انسان منکر امری بود، در راه دستیابی به آن تلاش نمیکند. از این رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازی، بیاعتمادی و بیاعتنایی به مراتب کمال است. ایشان میفرماید: «بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطّاع الطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است، که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است میمیراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانی کمالی است خاموش میکند، پس انسان را از طلب بازمی دارد.»9
پی نوشت ها:
1. خمینی، روح الله،شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ص8.
2. همان، ص536.
3. خمینی، روح الله،آدابالصلاة، ص135.
4. همان.
5. خمینی، روح الله،پرواز در ملکوت، ج1،ص70.
6. مختاری، رضا،سیمای فرزانگان، دفترتبلیغات اسلامی قم، ص 47.
7. خمینی، روح الله،آدابالصلاة، ص2 ـ 3.
8. همان.
9. همو، چهل حدیث، ص507.